رفاقت

ساخت وبلاگ
به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند "روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد به بچه هایی فکر کن که گفتند "مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 21:53

کفشهایم که جفت میشونددلم هوای رفتن میکند.من کودکانه دلتنگ میشوم بی انکه فکرکنم چه کسی دلتنگ من میشود!!

رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 164 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 9:23

 

چیزی ندارم بگم اگه دارم نمیتونم بگم 

رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 9:23

 چند بار عاشق شدی ؟

اسم عشقت بگو ؟

تا حالا شده واسه عشقت گریه بکنی ؟ و چرا ؟

اونای که یه عشق دارن میتوونن جواب بدن 

واس بقیه سخته اگه چندتای دارن خخخ


رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 8:01

 

 با من که شکسته ام کمی راه بیا …

… بالی بگشا گاه و بی گاه بیا …

… آزرده مشو بیا گناه از من بود …

… گفتم که مقصرم تو کوتاه بیا …

رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 8:01

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک

میریزه یعنی واقعا دوسش داره…

اما وقتی یه پسر بخاطر یه دختر

اشک بریزه یعنی دیگه هیــچــوقت

نمـــیتونه کسیو مثه اون

دوست داشــــــــته باشـــــــــــه…

.


رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 8:01

کاش امشب کنارم بودی ...

مردانه روبرویم می نشستی ...

من از دوریت گلایه می کردم ...

از بی مهریت ،از اشک هایی که می ریختم

و تو با یک بوسه تمام می کردی ...

این همه درد را...


رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 8:01

یادته یه روزی بهم گفتی

هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون

که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ...

گفتم اگه بارون نیومد چی؟؟

گفتی اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ...

گفتم یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ...

گفتی به چَشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ...

و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی ...


رفاقت...
ما را در سایت رفاقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baloch3509 بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 8:01